هنگامی که کتاب سودآوری از کسبوکار محوری در سال 2001 منتشر شد، به یکی از پرفروش ترین کتابها در سطح بینالمللی تبدیل شد و به صدها شرکت کمک کرد تا پس از ترکیدن حباب اینترنت، دوباره به رشد سودآور برسند. بحران مالی جهانی 2007، خطرات پیگیری رشد ناچیز را از طریق استراتژیهای آزمایش نشده را مجدداً تأیید كرد. در این بحران به دلیل آن که شرکتهای موجود در صنایع مختلف، از صنعت مالی گرفته تا خردهفروشی و تا اتومبیلسازی، خیلی دور از کسبوکار محوری خود بودند، متحمل عواقب شدیدی شدند.
در این نسخه به روز شده از کتاب، نویسندگان، کریس زوک و جیمز آلن، نشان میدهند که تمرکز بر روی کسبوکار محوری، مهمتر از همیشه است. تنها 11 درصد از شرکتها موفق به رشد 5/5 درصد یا بیشتر در طی یک دوره ده ساله در درآمد خود هستند. در حالی که خرد فعلی کسبوکار، “قوانین جدید” را برای استراتژی و سازماندهی فرا میخواند، “سودآوری از کسبوکار محوری” معتقد است که اکثر استراتژیهای رشد نتوانستهاند ارزش آفرینی کنند، در درجه اول به دلیل اینکه آنها به اشتباه از کسبوکار محوری خود منحرف شدهاند. نویسندگان ادعا میکنند که این پیش فرض استراتژیک- ایجاد قدرت بازار در یک کسبوکار محوری خوب تعریف شده – منبع اصلی مزیت رقابتی و پایدارترین بستر توسعه موفقیت آمیز است